سفارش تبلیغ
صبا ویژن

یاد باد آن روزگاران


ساعت 2:7 عصر چهارشنبه 85/11/18

یا حی و یا قیوم

شنیده ام که دولت یمن دستور قتل عام شیعه ها را صادر کرده است و هر روز در عراق گروهی شیعه و گروهی سنی به جان هم افتاده اند و یکدیگر را تیکه پاره می کنند، هر از چندگاهی در پاکستان بمبی منفجر می شود و عده ای از شیعیان به قتل می رسند. در عوض نیز شیعه ها در دعای زیارت عاشورا در کنار سپاه ابن سعد به مقدسات سنی ها توهین می کنندو الخ... از کتاب تشیع علوی و صفوی دکتر شریعتی دو نوع شیعه با دو خط فکری هویدا شده اند یکی شیعه  علوی و دیگری شیعه صفوی. شیعه علوی از سقیفه شروع شد و وقتی ابوسفیان بعد از انتخاب ابوبکر به عنوان جانشین حضرت رسول رو به امام علی (ع) کرد و گفت دستور بده تا کوچه های مدینه را پر از سرباز کنم و علی زیرکانه گفت که کینه تو از اسلام تمام شدنی نیست! یعنی از اختلاف پیش آمده تو حق نداری زیرآب درخت نو پای اسلام را بزنی. شیعه ی علوی شیعه سکوت در مواقع لازم و فریاد در مواقع لازم است. اما بعد از 1000 سال صفویه که برای رسیدن به قدرت نیاز به عاملی برای برای وحدت در مقابل  عثمانی را  داشت،  شیعه را وسیله ای برای رسیدن به اهداف خویش دید، به همین جهت نتیجه شیخ صفی الدین سنی ، شد شیعه سنی کش و تازه سید هم شدند( به کتاب آقای سید جواد طباطبایی مراجعه فرمایید). و ما از طرف شرق سدی شدیم بر پیشروی مسلمانان سنی مذهب  در غرب، زیرا اگر عثمانی با اروپایی ها درگیر می شد، شاه عباس دمار از دماغش در می آورد. شیعه صفوی عامل تفرقه است و برای سنی ها اولدورم(می کشم) را فریاد می زند.  من هم  مثل آقای مهاجرانی می گویم شیعه و سنی دو بال اسلامند اما کدام شیعه و کدام سنی؟ سنی مثل مولانا که مریدش امام علی است عامل وحدت است. سنی مثل عطار که تذکره الاولیائش با وصف امام صادق آغاز می شود، دوست داشتنی است و سنی که عامل بمب گذاری در کربلا و پاکستان و هر جای دیگر است عامل تفرقه و از اسلام ناب بویی نبرده است و عامل دشمن است. یک حیوان که صورت انسانی دارد و چهره ی کریه خود را پشت نقابی از اسلام پنهان کرده است. ما پیامبران یکی کتابمان یکی و خدایمان یکی است. چرا باید چنین به جان هم بیفتیم؟ به سود چه کسی است؟ وقتی حماس و فتح به جان هم می افتند چه کسی سود می برد؟ از جنگ ایران و عراق آیا مگر نه این است که اسرائیل بیشترین سود را برده و حداقل نیروگاه اتمی هر دو کشور را بمباران کرده و آب از اب هم تکان نخورده است. به ریسمان الهی چنگ زنیم و پراکنده نشویم.
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 11:45 صبح شنبه 85/10/30

بام خدای بزرگ

نوشته جالبی آقای دکتر مهاجرانی وزیر سابق ارشاد دارند که مطلب زیر را برای ایشان فرستادم گفتم شما هم بخوانید و سایت مکتوب را ببینید و نظر بدید مطلب من از این قرار است.

همشهری گرامی جناب آقای دکتر مهاجرانی
سلام ، و صد درود
بسیار نوشته ی جالبی بودو نشان می دهد که ادغام نام فرهنگ و ارشاد چقدر با این توصیفات نچسب است. البته بعضی از نوشته های دوستان، ارشاد نیروی انتظامی را جزء همین ارشاد ها گذاشته اند که آن ارشاد افراد عادی است و از قرار معلوم آقای صفار هرندی منظورش ارشاد اهل فرهنگ است! و آقای مهاجرانی نیز با همین دید به ارشاد نگاه کرده است که ارشاد اهل فرهنگ!!؟ این ها هستند که این وزارت خانه علم است وگرنه اگر اینها نباشند که اهل فرهنگی برای ارشاد نمی ماند!! ما برای چرخش کار این قوم مسئولیت قبول کرده ایم نه برای ارشادشان.
روزگار غریبی است نازنین،  کباب قناری بر آتش سوسن ویاس!!!
شما چون تاریخ خوانده و از خودتان از اهل فرهنگید نامتان به خوبی به یادگار می ماند و نام صفار هرندی نیز در کنار نام سامانیان و غزنویان و... خواهد نشست، خدا کند که او این نوشته ها را بخواند و به فکر باشد که اگر چنین نقش محتسب را بازی کند به اندازه ی محتسب در چهره ی حافظ خوانان این مرز و بوم تنفر ایجاد می کند. شبلی نامش برایمان لعن و نفرین ایجاد می کند و نام حلاج به قول شفیعی کد کنی هنوز بر ورد زبانهاست. شاملو و و دولت آبادی وحافظ می مانند و و چند سال دیگر مثل آقای میرسلیم نام صفار هرندی نیز از یاد عالم و آدم می رود و اهل تحقیق که اوراق این وزارتخانه را ورق می زنند می نویسند  آقای صفار هرندی = محتسب... در مسکو که بودم خیام را بسیار می شناختند و اکثر مردم رباعیات ایشان را از حفظ می خواندند و بعضی از اساتید آن جا بیشتر از من خیام می دانستند. خیام با اشعارش ماندگار شد.  ابن سینا با علمش و مولانا با مثنویش .نمی دانم آقای صفار هرندی با چه می خواهد مانگار باشد؟ همینکه گاهگداری به مهاجرانی حمله می کند نشان می دهد که همشهری ما ماندگار شده است و او نمی داند.
ای مگس عرصه سیمرغ نه جولانگه توست.........
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 12:5 عصر دوشنبه 85/10/25

 یا رب نظر تو بر نگردد

 محسن مخملباف نماد سینمای پس از انقلاب جسور و روشنفکر و متدین است و همه ی فیلمها و کتابهایش برای ما عزیز است. هر چه او تغییر کرده ما نیز همین تغییرات را در کل جامعه شاهد بوده ایم منتها محسن بخاطر روشنفکر بودنش زودتر از دیگران این تغییرات را نشان داده است. مثلا دوم خرداد آقای مخملباف خیلی زودتر شروع شد. یعنی از وقتی که فیلمنامه ی نوبت عاشقی را چاپ کرد.   از اینکه می بینیم بعضی از فیلمهایش دچار کج فهمی و سانسور می شود خیلی متاسفم. من بجز سکس و فلسفه و همین فریاد مورچه ها تقریبا همه فیلمهایش را دیده و همه ی کتابهایش را خوانده ام. هنوز هم فکر می کنم بهترین فیلمش دستفروش باشد که بسیار حرفه ای و دقیق ساخته شده بود و بسیار موضوع مهمی را مورد پردازش قرار داده بود. تولد ، زندگی و مرگ. آخرین فیلمش فریاد مورچه ها نیز باز یک فیلم مذهبی است دو نفر مزدوج یکی به خدا اعتقاد دارد و دیگری ندارد آنها سفر ماه عسلشان را به هند می روند و .... باید منتظر بمانیم تا فیلم اکران شود. فعلا نمی دانم دنیای ناشناخته هندوها برای مخملباف جذابیت داشته و یا برخورد یک نفر معتقد و یک لامذهب، اما حدس می زنم که فیلم خوبی باشد. محسن دارد 50 ساله می شود و این هجدهمین فیلم اوست. اینم آدرس منزلگاه محسن

http://

از سایت آقای مخملباف این  عکس را  برایتان گذاشته ام ببینید بد نیست.

یاحق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 6:26 عصر شنبه 85/9/25

ای نام تو بهترین سرآغاز

رد صلاحیت شدیم و انتخابات به انتها رسید. هر چه تلاش کردیم که بابا چرا ما رد صلاحیت کردید، دلیلش را نگفتند که نگفتند. حالا آقای عباس رجایی نماینده شهر باید هم خودش را آماده کند که در روز قیامت بتواند جواب من و مردم را بدهد. قول می دهم اگر در این دنیا توانست مرا قانع کند که چرا رد صلاحیت شده ام در همین وبلاگ دلیلش را برای همه بنویسم. اصلا می گویم اگر دلیلش را در مطبوعات هم اعلام کنم به خدا  قسم ناراحت نمی شوم. آخه می گن آنکس که حساب پاک باشد از محاسبه ...... ولی حدس می زنم که من چوب فامیل بودن با نماینده سابق شهرمان آقای علی نظری را می خورم که صد در صد نسبت به آقای رجایی برای شهر بیشتر دویده و امکانات کسب کرده و او نسبت به سایر نمایندگان شهر نه تنها چیزی کم ندارد که شاید از خیلی هاشان مخصوصا آقای رجایی سر است. نماینده شهر باید فعال باشد. باید وزرا ازش حساب ببرند وگرنه کار شهر را پیش نمی برند. احتمالا باید شنیده باشید که چگونه سی تی اسکن بیمارستان ولی عصر توسط آقای نظری از چنگ فلان شهر در آورده شد و به اراک آمد و الان خیلی ها دعاگوی وجود چنین دستگاه ارزشمندی در شهر هستند. آقای رجایی اعلام کند کدام کار این چنین را برای مردم شهرم انجام داده تا من هم مثل سایرین به وجودش افتخار کنیم. آخر دادن چند تذکر بابت گران شدن سیب زمینی که از هر کسی بر می آید... بگذریم هر چه زمان بگذرد خانواده نظری  به لطف الهی روسفید تر است.

 و شمارش ها شروع شده. برای من که به آقای خاتمی عشق می ورزیدم دیدن صحنه های حضور مردم خیلی دلچسب است، اگرچه هیچ انتخاباتی برام مثل انتخابات دوم خرداد نمی شه، اما دیروز هم جزء روزهای خدا بود و اصلاح طلبانی که در 3 انتخاب اخیر از مردم نه بدجور خورده بودند یک کمی به گرمی استقبال شدند. تصورش را بکنید که در تهران ساعی و دکتر نجفی و ابتکار و مسجد جامعی رای بیاورند، چه شورایی می شود. در اراک هم اصلاح طلبان نباختند و توانستند نفر اول را به خود اختصاص دهند اما بدانند که خانم آباقری دارای ویژگی هایی بود که اگر اصلاح طلب هم نبود با قاطعیت می گویم رای اول را کسب می کرد.  این هم از الطاف خدا بود که ایشان جزء اصلاح طلبان بود. مردم ما عجیب هستند و بسیار متفاوت و هنوز مانده است که به لیست احزاب و گروه ها رای بدهند. اهل مطالعه نیستند که چه عرض کنم از مطالعه متنفرند و بسیار تلویزیون تماشا می کنند و از لحاظ ژنتیکی چون نسل در نسل به نقالی علاقمند بوده اند حالا پای گیرنده می نشینند و کار خوب آقای مدیدری را می بینند. برای خانم کدیور نوشتم که ققنوس اصلاحات در حال زنده شدن است و کم کم دارد جان می گیرد و اگر آقای احمدی نژاد نتواند ارزانی یا پول نفت را به مردم بدهد باید منظر شکست باشد. برای آنان همین تعداد اصلاح طلب هم در شوراها باید سنگین باشد، اما شکم گرسنه و سیب زمینی کیلویی 500 تومان این چیز ها سرش نمی شود. باید راهی برای ارزانی پیدا کنند. فعلا کسی نمی گوید تورم چند درصد است اما بی اغراق از سال پیش بیشتر است. پس باید به فکر مردم بود. این مردم عجیب و دوست داشتنی .

کاش می شد عشق را از سر گرفت

راهی میخانه شد ساغر گرفت

کاش ساقی باز در میخانه بود.....

نمی دانم چرا اینقدر ملت  این روزا زیادی به این وبلاگ سر می زنند. به فال نیک می گیرم.

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:24 عصر یکشنبه 85/8/21

بنام او که هر چه دارم از آن اوست

آقای دکتر مهاجرانی مطلبی راجع به درخت نوشته و برای ما اراکی ها که درخت خیلی در شهر مان کم است یک عقده شده داشتن فضایی سبز و دلی شاد در آن مطلب زیر را برای ایشان فرستادم و تا یادم نرفته یه جوک هم راجع به درخت بگم

به یکی می گن شما به یه درخت می گید چی؟

می گه داراخت

می گن به دوتا می گید چی؟

می گه داراخت، داراخت، بهش می گن خب به جنگل می گید چی؟ می گه دراخت داراخت داراخت داراخت داراخت(با آواز بخوانید)

ای مطلب جدید..

برای ما که در شهرمان دود زیاد است و تعداد درختان به نیمه ی استاندارد جهانی هم نمی رسد دیدن درخت و نشستن در زیر آن مثل یافتن آب در بیابان است. درخت امید می دهد و شادی آفرین است و خداییش دیدنش به همه چیز می ارزد. مترو و حس و حال قرار گرفتن در این گودال زیر زمینی مثل عالم برزخ می ماند و قرار است شما را از دنیایی به دنیایی دیگر منتقل کند . دنیایی که با فکر به درخت و زندگی در این تونل می گذرد برزخ زیبایی است. در این گودال روزی در مسکو با مترو عظمیش که مثل کتابخانه زیرزمینی می ماند گزیده شعر موسوی گرمارودی را ورق می زدم و رسیدم به شعر درخت
"درود بر تو ای درخت که تا زنده هستی از تو قنداق تفنگی نمی توان ساخت".
این شعر و تداعی آن با سیاست می گوید که مثل درخت باشیم تا زنده هستیم دستانمان دهنده باشد ، دهنده نفس و شادابی
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 7:50 عصر شنبه 85/8/20

بنام حضرت دوست

سلام دوستان

اینکه من این نام را انتخاب کردم می دونم شما بیشتر به این وبلاگ سر می زنید و نوشته هاش بیشتر خونده می شه. اینکه چقدر تو مملکت ما جوک های تلفن همراه زیاد است به این بر می گرده که واقعا بیکاری زیاد است. و دلیل دوم سانسور بالا در مملکت است. آخه وقتی روزنامه شرق بی هیچ دلیل قانع کننده ای تعطیل می شه دیگه چه توقعی می شه داشت.  آقای احمدی نژاد هم که دمش گرم با این اظهار نظرات جالبش در مورد عدم کنترل موالید هم که سوژه می ده به دست ظنز نویس ها که یکیش را ابراهیم نبوی نوشت و پیشنهاد کرد برای اینکه مردم  بچه دار شوند به داروخانه ها بگیم که به ملت کاندوم سوراخ بفروشند!!!!

یا اینکه زن و مردها را با هم تو زندان انفرادی بندازیم و اونا برای فرار از تنهایی بچه دار می شند. خلاصه اگه به این وبلاگ اومدی نظر خود را ننوشتی انشاءالله به اون شهره بری و بند کفشت باز بشه!!!!!

 امیدوارم هر کانال تلویزیونی را که می زنی احمدی نژاد را نشون بده. ....

خیلی ارادت داریم

یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 2:42 عصر دوشنبه 85/3/22

 
بنام خدا
گفتم سرم را بندازم پایین و چیزی به این برو بچه های تیم ملی نگم دیدم غرور لکه دار شده ام ول کن نیست از بنده خدایی مطلب زیر بدستم رسید گفتم شما هم ببینید تا همگی درس بگیریم و دایی بداند که دیگر پیر شده. سرخپوست خوب سرخپوست مرده است. یا حق
 
نگاهی به گل های مکزیک
 
سلام به همگی دوستان
در این میل نگاهی می کنیم به گل هایی که تیم مکزیک به ایران زد
البته هدف از این میل ، بررسی گل های تیم مکزیک که از روی تاکتیک به ایران زده شد میباشد
گل اول مکزیک :
سانتر بازیکنان مکزیک ، ضربه سر بازیکن شماره 10 این تیم و یک بغل پای ساده از براوو تیم مکزیک را به گل رساند
اگر به تصاویر توجه کنید میبینید که بازیکن شماره 10 در یک موقعیت عالی و در حالیکه میتوانست خودش توپ را بسوی دروازه ایران بزند اما هم تیمی خود را در موقعیت بهتری دید و با ضربه سر به او پاس داد ( که البته مشخص هست که این حرکت را بارها بازیکنان مکزیک تمرین کرده بودند )
به بازیکنان ایران توجه کنید که چگونه آفساید را پر کرده اند .
کسی که پایین تصویر میباشد علی دایی هست . هر چند که به جز او دو بازیکن دیگر ایران نیز آفساید را پر کرده بودند
پاس عالی بازیکن مکزیک به براوو ( کاری که تیم مکزیک روی آن برنامه داشته و حساب شده بود )
توجه کنید که در این شلوغی جلوی دروازه هیچ کس بازیکن مکزیک را در نزدیکی خط دروازه ایران نگرفته ( سردرگرمی و بی تاکتیکی تیم ایران )
یک بغل پای ساده از "عمر براوو" که تیم مکزیک را به گل اول رساند .
گل دوم مکزیک :
پاس به عقب کعبی برای میرزاپور و تعلل میرزاپور برای دفع توپ و در نتیجه شوت بسیار ضعیف او که باعث شد در بین راه بازیکن مکزیک ( براوو ) توپ را دفع کرد و پاس عرضی داد که توپ به رحمان رضایی رسید اما اشتباه عجیب رضایی در کنترل توپ باعث شد تا مهاجم مکزیک توپ را از او بگیرد و حرکت در عمق بازیکنی که توپ را در میانه راه قطع کرده بود ( براوو ) و پاس بسیار عالی مهاجم مکزیک برای "عمر براوو" باعث شد تا تیم مکزیک به گل دوم برسد .
پاس عالی بازیکن مکزیک به عمر براوو در این گل کاری حساب شده بود . صحنه ای که اگر برای ایران اتفاق می افتاد هیچ بازیکنی به عمق حرکت نمیکرد و یا آنقدر دیر به این فکر می افتادند تا دفاع حریف از راه برسد و یا اینکه بازیکن صاحب توپ به خودخواهی به سوی دروازه شلیک میکرد
چرا میرزاپور در این صحنه توپ را دور نکرد ؟
به فاصله بازیکن مکزیک و توپ ( که کمتر از دو ثانیه ) پس از این تصویر به میرزاپور میرسد را در نظر بگیرید
تعلل میرزاپور باعث شد تا بازیکن مکزیک به او نزدیک شود و این بازیکن نیز به جای اینکه توپ را به بیرون بزند ( به علت اینکه میداند هنوز شوت بلد نیست بکند ) توپ را شوت کرد
شوت بسیار ضعیف میرزاپور در بین راه به عمر براوو رسید
ضربه سر و پاس در عرض براوو که توپ به رضایی رسید
فاصله رحمان رضایی و مهاجم مکزیک را ببینید  *
اشتباه رضایی و سردرگمی این بازیکن برای دفع توپ باعث شد تا مهاجم مکزیک توپ را از او بگیرد
حرکت در عمق " عمر براوو "
مهاجمی که صاحب توپ هست میتواند در این لحظه به سوی دروازه ایران شلیک کند اما شانس گل شدن این توپ 50 % است . اما وی با چشم باز و بر روی تاکتیکی که کار کرده میداند که پاس در عمق او به هم تیمی اش شانس گل بیشتری را دارد و این فرصت را دارد که به جای شوت از موقعیت بهتری که هم تیمی اش دارد استفاده کند
به حرکت در عمق "عمر براوو " بازیکن سمت راست چپ دقت کنید
پاس در عمق مهاجم مکزیک به براوو
شانس گل شدن این پاس در حالیکه بازیکن مکزیک با دروازه بان ایران تک به تک میشود بیش از 90 % است
پاس در عمق مهاجم مکزیک به " عمر براوو" رسید
ضربه دقیق براوو به گوشه دروازه تیم ایران
گل دوم مکزیک از روی اشتباه بسیار بچه گانه میرزاپور و رضایی
گل سوم مکزیک :
این گل نیز همانند دو گل قبلی مکزیک از روی کار تاکتیکی به دست آمد . بازی خوب نائلسون و حرکت تاکتیکی این تیم که باز از تاکتیک و بازی حساب شده مکزیک سرچشمه میگرفت باعث این گل شد .
پاس به گوشه زمین از نائلسون و حرکت رو به محوطه جریمه خودش و سانتر بازیکن مکزیک و ضربه سر این بازیکن در حالیکه هیچ بازیکن ایرانی او را نگرفته بود باعث گل سوم ایران شد ( ایران هیچ تاکتیکی برای خنثی کردن حرکات تیم مکزیک و یا حمله نداشت . در حالیکه به راحتی میشد از این گل جلوگیری کرد اما بی تاکتیکی و بی برنامه بودن تیم ایران در این گل به وضوح دیده شد )
در تصاویر به بازیکنی که با رنگ زرد و زننده گل سوم مکزیک هست دقت کنید
در این تصویر دو بازیکن مکزیک و چهار بازیکن ایران دیده میشود اما بی تاکتیکی تیم ایران در عدم پرسینگ باعث به وجود آمدن موقعیت گل برای مکزیک شد
پاس به عرض " نائلسون " برای دیگر بازیکن مکزیک
حرکت به سمت محوطه جریمه ایران در حالیکه هیچ بازیکنی وی را نمیگیرد و " نائلسون " بدون هیچ مزاحمتی به سمت محوطه جریمه ایران میرود
حرکت رو به جلوی نائلسون و آماده شدن بازیکن مکزیک برای سانتر
جالب هست که بازیکنان ایران به توپ نگاه میکنند اما هیچ یک این بازیکن را که در یک منطقه بسیار خطرناک حضور دارد را نمیگیرد ( متآسفانه تیم ایران عاجز هست از یک تاکتیک دفاعی بسیار ساده )
به جاگیری سه بازیکن مکزیک دقت کنید ( در تقریبآ یک خط پشت سر هم ) و حضور یک بازیکن در پشت سر این سه مهاجم که نشان از حرکت تمرین شده و حرکات روی تاکتیک این تیم بر روی سانتر ها نشان میدهد
دقت کنید که در این تصویر چهار بازیکن از مکزیک در منظقه بسیار خطرناک ایران خضور دارند اما تنها دو مدافع از ایران در این منطقه حضور دارند ( چهار مهاجم و دو مدافع !!! )
ضربه سر از " نائلسون" بدون هیچ مزاحمتی
به حرکت این بازیکن از تصویر یک تا اینجا نگاه کنید که چقدر راحت و بدون هیچ مزاحمتی توانست گل سوم مکزیک را به ثمر برساند
گل سوم تیم مکزیک
حال این گل ها را با گل ایران ( توپی که در جلوی دروازه مکزیک سرگردان بود ) مقایسه کنید
امیدوارم که توانسته باشم گوشه ای از تاکتیک تیم مکزیک بر روی گل های این بازی را نشان دهم . هر چقدر که مکزیک بر روی این گل ها با تاکتیک و با برنامه بود اما از تیم ایران در کل این بازی حتی یک تاکتیک با برنامه را ندیدیم .
تنها دلخوشی ما ایرانیان باید به خلاقیات فردی بازیکنان از جمله لژیونرها باشیم که دیدیم در این دیدار چه راحت ستاره ایران ( کریمی ) را از کار انداختند و ایران حتی نتوانست زیاد دل به لژیونرهایش ببندد
با این کادر فنی ضعیفی که داریم و  همانطور که از دو سال پیش بارها در گروپ ها نظر خودم را گفته بودم ایران در جام جهانی موفق نمیشود
امیدوارم آن دوستانی که بر من خورده میگرفتند که چرا بی خود از تیم ملی انتقاد میکنند به حرفم رسیده باشند که اگر ما از دو سال پیش از ایران و کادر فنی به خصوص ( برانکو ، شاهرخی و فرکی ) انتقاد میکردیم این روزها را میدیدم و بی تاکتیکی تیم ایران در جام جهانی .
 

¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:58 عصر دوشنبه 85/2/11

 

 

 

 

 سلام دوستانی که گاهگداری به این وبلاگ سر می زنید

 

 

 

شعری در وصف زن ذلیلان

 

 

الهی به مردان در خانه ات

به آن زن ذلیلان فرزانه ات

به آنان که با امر روحی فداک

نشینند و سبزی نمایند پاک

به آنان که از بیخ و بن زی ذی اند

شب وروز با امر زن می زیند 

به آنان که مرعوب مادر زنند

ز اخلاق نیکوش دم میزنند

به آن شیر مردان با پیشبند

که در ظرف شستن به تاب و تبند

به آنان که در بچه داری تکند

یلان عوض کردن پوشکند

به آنان که بی امر و اذن عیال

نیاید در از جیبشان یک ریال

به آنان که با ذوق وشوق تمام

به مادر زن خود بگویند مام

به آنان که دارند با افتخار

نشان ایزو...نه زی ذی نه هزار

به آنان که دامن رفو میکنند

ز بعد رفویش اتو میکنند

به آنان که درگیر سوزن نخند

گرفتار پخت و پز مطبخند

به آن قرمه سبزی پزان قدر

به آن مادران به ظاهر پدر

الهی آه دل زن ذلیل

به آن اشک چشمان ممد سبیل

به تنهای مردان که از لنگه کفش

چو جیغ عیالاتشان شد بنفش

که ما را بر این عهد کن استوار

از این زن ذلیلی مکن بر کنار

به زی ذی جماعت نما لطف خاص

نفرما از این یوغ ما را خلاص

 

 


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 1:8 عصر یکشنبه 85/1/20

با نام تو ای خدای دادار    ای خالق بی نظیر و هشیار

 سلام

حال شما دوستانی که قدم رنجه کرده اید  سری به این وبلاگ زده اید ؟

 امیدورام که روزگار به کام باشد.

     ایرانی جماعت از شلوغی و شلختگی لذت می برد و این هم برای او نوعی نظم است.  به همین جهت هم در هر کجای جهان که نگاه می کنی ایرانیان دور هم جمع شده و خورده فرهنگی راه انداخته و خود را از جامعه ای که در آن زندگی می کنند جدا کرده اند گویی طالب آن نظم نیستند و نظم خویش را که آشوب( Choatic)است می طلبند. این کلمه ی آشوب هم از آن کلمات بسیار جالب در ریاضیات است. یعنی نظم در عین بی نظمی. اگر تابع بسیار ساده(x-1)-  را درتابع  4x ضرب کنیم آنگاه با ترکیب این تابع باخودش و ادامه دادن ترکیب نمودن ها  در بازه ی صفر و یک، رفتار این تابع  حاصل شده بسیار نامنظم است. با هر بار ترکیب تعداد بالا و پایین رفتنش 2 برابر می شود. اما اگر به تعداد خیلی زیادی آن را ترکیب کرده و گرافش را رسم کنیم حالت یک ترنج قالی می شود. و واقعا انسان باورش نمی شود که چنین زیبا گرافی حاصل شود .نقش روی پوستر کنفرانس ریاضی در کرمان  در بهار 74 نیز گراف همین تابع بود و آقای دکتر محسنی دبیر کنفرانس که بسیار متلک شنیده بود که شما در کنفرانس ریاضی هم از تبلیغ قالی  کرمان دست بر نداشته اید مجبور شدند این مطلب را در صحبتهای خویش گوشزد نمایند. رفتار این تابع آشوبی رفتار ایرانیان است. یعنی در این بی نظمی مطلق باید نظمی نهفته باشد وگرنه سنگ روی سنگ بند نمی شود.
یا حق.


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

ساعت 3:37 صبح یکشنبه 85/1/6

یا مقلب القلوب

سلام دوستانی که گاهگداری سری به این وبلاگ می زنید. عیدتون مبارک. سال خوشی داشته باشید.

برای آقای مهاجرانی متن زیر را فرستادم شما هم ببینید. در اراک به زن های فامیل که به شوهر رفته اند قبل از عید هدیه ای داده می شود که به آن عیدانه می گویند. این هم عیدانه ی من به شما.

همشهری گرامی آقای دکتر مهاجرانی
سلام. خدا قوت. عید نوروز بزرگ و زیبا و با موقع ایرانیان بر شما مبارک. سال نو در ایران همراه با بهار آغاز می شود و این مشخصه بهار ایرانیان بهترین آن است. زنده شدن طبیعت همراه با صفا دادن دلها. و دید و بازدید و زدودن کدورت ها از دل و بخشودن یکدیگر تا در بهار قیامت خداوند ما را ببخشاید چه آن که رسول گرامی نیز فرمود هر وقت بهار را دیدید بسیار از قیامت یاد کنید. دیروز برای تبریک عید به بزرگان فامیل  سری به روستایمان زدم و از روی جاده خیره به روستای مارون نگریستم و گریستم که گوهری چون شما امسال بهارش بدون مارون است.  نگاهی با راسوند و برف های زیبایش  که در حال آب شدن است و امسال آقا عطا را درکنار ندارد. و نهیبی که آقا خوان از مارون تا ناکجا آباد رمان برف را طی کرده و چقدر زیبا تغییر یافته حتما آقا عطا نیز در این سفر حداقل به اندازه آقا خوان بر محبوبیت خویش می افزاید و محبوبیت حد و مرز ندارد اگر چه شما در نزد اهل نظر بسیار محبوبید.
سال خوبی را برای شما آرزومندم.
یا حق


¤ نویسنده: علی محمد نظری

نوشته های دیگران ( )

<   <<   16   17   18   19   20   >>   >

خانه
وررود به مدیریت
پست الکترونیک
مشخصات من
 RSS 

:: بازدید امروز ::
156
:: بازدید دیروز ::
390
:: کل بازدیدها ::
368606

:: درباره من ::

یاد باد آن روزگاران

علی محمد نظری
من اگر وقت داشتم بیشتر می نوشتم. اینجا حدیث نفس است. نوشتن در باره خویشتن است و شاید در باره دنیایی که در آن بسر می بریم.

:: لینک به وبلاگ ::

یاد باد آن روزگاران

::پیوندهای روزانه ::

:: فهرست موضوعی یادداشت ها::

آتش، قیصر امین پور . آملا عباس، قره بنیاد . اعراف . امام حسین (ع)، محرم، آیه اله بروجردی . اولین روز دبستان . بابا شهباز . بلاگفا. دفتر ایام . پرویز شهریاری . حج، عید قربان . حضرت ابوالفضل، نوحه سرایی . حضرت داود (ع) . حمید مصدق، سیب . دماوند . دماوند، راسوند، سفیدخانی . دماوند، کوهنوردی . دوره گرد . دیوار کعبه . ربنای شجریان . رسمی قطعی . رمی جمرات. بلعام بن باعور، . رمی جمره- ابراهیم خلیل الله . روستای سیدون . سرمین منی، مشعر، عزفات، حج . سیل، روستای سیدون . شهید ابراهیم نظری، ابراهیم همت، ابراهیم حاتمی کیا . شیخ اصلاحات، میرحسین، انتخابات 22 خرداد . شیخ صنعان . عاشقی، نماز شب . عشق پیری . عمره مفرده . عید رمضان . کتاب قانون، پرویز پرستویی مازیار میری . گوزن ها، مسعود کیمیایی . گوسفند سرا. دماوند . لجور . ماه رجب، . محمد رضا مجیدی . نوروز . هوشنگ ابتهاج . یزد، شیرکوه، دکتر محمد مشتاقیون .

:: آرشیو ::

گل های مکزیک
نقد فیلم
سیاسی
مذهبی
شعر
شخصیت ها
خاطرات
داستان
اجتماعی
سفرنامه
آبان 90
مهر 90
شهریور 90
مرداد 90
تیر 90
اردیبهشت 90
اسفند 89
دی 89
آذر 89
آبان 89
آذر 84
آذر 90
دی 90
اسفند 90
بهمن 90
فروردین 91
اردیبهشت 91
خرداد 91
تیر 91
شهریور 91
مرداد 91
دی 91
آذر 91
بهمن 91
اسفند 91
فروردین 92
خرداد 92
تیر 92
مرداد 92
شهریور 92
مهر 92
آبان 92
آذر 92
بهمن 92
اسفند 92
فروردین 93
خرداد 93
اردیبهشت 93
تیر 93
مرداد 93
مهر 93
دی 93
اردیبهشت 94
اسفند 93
خرداد 94
شهریور 94
دی 94
بهمن 94
خرداد 95
اسفند 94
تیر 95
مرداد 95
شهریور 95
مهر 2
آبان 2

:: اوقات شرعی ::

:: لینک دوستان من::

.: شهر عشق :.
بوی سیب BOUYE SIB
انا مجنون الحسین
گزیده ای از تاریخ تمدن جهان باستان (ایران، مصر‍، یونان
تا ریشه هست، جوانه باید زد...
مکتوب دکتر مهاجرانی
یاداشت های یک دانشجوی ریاضی
حاج علیرضا
سهیل
حیاط خلوت
بانو با سگ ملوس(فرشته توانگر)
صد سال تنهایی(هنگامه حیدری)
یادداشت های یک دانشجوی ریاضی(محسن بیات)
پردیس( حسین باقری)
دستنوشته های بانو

:: لوگوی دوستان من::




::وضعیت من در یاهو ::

یــــاهـو

:: خبرنامه وبلاگ ::